میانه ی میدان

رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست...

خسته...

خسته ام داد میزنم و داد میشنوم...

چرخ اذیت میکنه جادکمه ها چپندر قیچی میخوره

سرچ میکنم تو دیوار راسته دوز نو 8 به بالا !دست دو 4به بالا!همسر میگه این چیزا رو باید از درامد خودت بخری!حتی صندلی کارمو!درآمدم چطوره!؟هیچ طور خاصی نیست ...البته همین که بدون محدودیت برام پارچه میخره شرمنده م کرده و از هیمن جا دست و دل بازیشو میبوسم!

فسقل مقاومت خستگی ناپذیری در از پوشک گرفته شدن نشون میده...تا من باشم به حرف این و اون هول نیافتم لعنت به هرچی...بگذریم

دارم برای کنکور میخونم نا امید ،حالا گیرم فال حافظ شب یلدا با مژده شروع شده باشه...

از جهان اطرافم خسته ام...از سخت گرفتن زندگی به خودم خسته ام از اینکه نمی تونم ی لیوان چایی رو بدون فکر و خیال و غصه و چه کنم چه کنم بخورم خسته ام...از آرمان خواهی ِ آلوده به یاسم خسته ام...

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت بر کنی

رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan