میانه ی میدان

رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست...

یکی یکی...!

گفته بودم کلاس خیاطی میرم؟از همه ی زندگی افتادم امتحانامم نزدیکه اما با ی عالمه امید و انگیزه صبحا پا میشم میرم.فسقل خانو میزارم پیش مامان و بعدش کلاس و دوباره برمیگردم پیش مامان تا وقتی همسر بیاد دنبالمون و برگردیم خونه...کلا حس و حال آوارگی دارم با کوله باری از وسایل خیاطی و لباسای فسقل خان بدوبدو از اینجا به اونجا...استادم خیلی تشویقم میکنه که آفرین به همتت!

مراسم چهلم و امتحانا و خونه تکونی و دوره ی دخترعموها که نوبت منه و جشن تولد من و همسر و فسقل خان که هر سه بهمنه و فاطمیه و شرکت تو مراسما حسابی ذهنمو بهم ریخته کرده...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت بر کنی

رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan